شب... سکوت... چاه !
۷۵ روز یا ۹۵ روز ... چه فرقی میکند ؟
مهم این است که پشت حرمت را شکستند ...
چاه مردی کرد و با بغض علی همراه شد !
+ نوشته شده در شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 15:19 توسط م.سایه
طوبي
درجستجوي قطعه اي ازآسمانش هستم كه از تراكم انديشه هاي پست تهي باشد
سرتاپای خودم راکه خلاصه می کنم , می شوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه , یا یک قلوه سنگ روی شانه ی یک کوه , یا مشتی سنگریزه تهِ تهِ اقیانوس , یا حتی خاک یک گلدان باشد, خاک همین گلدان پشت پنجره ....
نوشته‌های پیشین
- اسفند ۱۴۰۰
- بهمن ۱۴۰۰
- آذر ۱۴۰۰
- شهریور ۱۴۰۰
- تیر ۱۴۰۰
- اردیبهشت ۱۴۰۰
- فروردین ۱۴۰۰
- اسفند ۱۳۹۹
- بهمن ۱۳۹۹
- دی ۱۳۹۹
- فروردین ۱۳۹۲
- بهمن ۱۳۹۱
- دی ۱۳۹۱
- آذر ۱۳۹۱
- آبان ۱۳۹۱
- مهر ۱۳۹۱
- مرداد ۱۳۹۱
- تیر ۱۳۹۱
- خرداد ۱۳۹۱
- اردیبهشت ۱۳۹۱
- فروردین ۱۳۹۱
- اسفند ۱۳۹۰
- بهمن ۱۳۹۰
- آذر ۱۳۹۰
- اردیبهشت ۱۳۹۰
- فروردین ۱۳۹۰
- اسفند ۱۳۸۹
- بهمن ۱۳۸۹
- دی ۱۳۸۹
- آذر ۱۳۸۹
- مهر ۱۳۸۹
- شهریور ۱۳۸۹
- مرداد ۱۳۸۹