می خواهمت
کودکی گاهی یک رویای شیرین میشود برایت...
وقتی دلت میخواهد صبوری نکنی
وقتی بغضهای فروخورده ات پا بر گلویت می فشارند
وقتی دوست داری کودکانه پا بر زمین بکوبی و خواسته ات را فریاد بزنی
وقتی میخواهی ... "خودت" باشی ....
کودکی یک رویا می شود
یک رویای خوش و .... دست نیافتنی .......
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۸۹ ساعت 10:56 توسط م.سایه
سرتاپای خودم راکه خلاصه می کنم , می شوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه , یا یک قلوه سنگ روی شانه ی یک کوه , یا مشتی سنگریزه تهِ تهِ اقیانوس , یا حتی خاک یک گلدان باشد, خاک همین گلدان پشت پنجره ...